Fareeb
Hamed Nikpay Lyrics


Jump to: Overall Meaning ↴  Line by Line Meaning ↴

از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
یادگار از تو چه شبها، چه سحرها دارم

با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم
گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی

آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی
دل سودا زده ام را به حبیبم دادی

بوسه ها از لب یارم به رقیبم دادی
داروی کشتن من یاد طبیبم دادی

آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی
دل سودا زده ام را به حبیبم دادی

چون نکو می نگرم شمع تو، پروانه توئی
حرم و دیر توئی کعبه و بتخانه توئی

راز شیرینی این عالم افسانه توئی
لب دلدار توئی، طرّه جانان توئی


متن کامل شعر از عماد خراسانی:

از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
یادگار از تو چه شبها، چه سحرها دارم

با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم
گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی

آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی
دل سودا زده ام را به حبیبم دادی

بوسه ها از لب یارم به رقیبم دادی
داروی کشتن من یاد طبیبم دادی

ورنه اینقدر مَهم جور و جفا یاد نداشت
هیچ شیرین سر خونریزی فرهاد نداشت

حسن در بردن دل همره و همکار تو بود
غمزه دمساز تو و عشوه مددکار تو بود

وصل و هجران سبب گرمی بازار تو بود
راست گویم دل دیوانه گرفتار تو بود

گر تو ای عشق نه مشّاطه خوبان بودی
ترک آن ماه جفاپیشه چه آسان بودی

چون نکو می نگرم شمع تو، پروانه توئی
حرم و دیر توئی کعبه و بتخانه توئی

راز شیرینی این عالم افسانه توئی
لب دلدار توئی، طرّه جانان توئی

گرچه از چشم بتی بیدل و دینم ای عشق
هرچه بینم همه از چشم تو بینم ای عشق

گرچه ای عشق شکایت ز تو چندان دارم
که به عمری نتوانم همه را بشمارم

گرچه از نرگس او ساخته ای بیمارم
گرچه زان زلف گره ها زده ای در کارم

باز هم گرم از این آتش جانسوز توام
سرخوش از آه و غم و درد شب و روز توام

باز اگر بوی مئی هست ز میخانه تست
باز اگر آب حیاتی است به پیمانه تست

باز اگر راحت جانی بود افسانه تست
باز هم عقل کسی راست که دیوانه تست

شکوه بیجاست مرا کشتی و جانم دادی
آنچه از بخت طمع داشتم آنم دادی

خواهم ای عشق که میخانه دلها باشم
بی خبر از حرم و دیر و کلیسا باشم

گرچه زین بیشتر از دست تو رسوا باشم
بی تو یک لحظه نباشد که بدنیا باشم

بعد از این رحم مکن بر دل دیوانه من
بفرست آنچه غمت هست به غمخانه من

من ندیدم سخنی خوشتر از افسانه تو
عاقلان بیهده خندند بدیوانه تو

نقد جان گرچه بود قیمت پیمانه تو
آه از آندل که نشد مست ز میخانه تو





کاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق
آندلی کز تو نلرزد بچه ارزد ای عشق

Overall Meaning

The lyrics of "Fareeb" by Hamed Nikpay express the intense feelings of love and pain caused by a lover who deceives and betrays. The first stanza describes the burning sensation in the heart caused by the memories of the beloved. The second stanza expresses the journey the heart thief has taken the singer on, even though the singer has no idea where they are headed. The next stanza accuses the beloved of making the singer crazy and causing them to be unaware of the future. The chorus admits that the singer was seduced by this love and given a burning heart to give to their lover. The following stanzas describe how the beloved has played the singer against rivals and even put on hold the singer's healing.


Despite the singer's complaints, they reveal that they are completely devoted to their beloved and cannot seem to escape them. The singer even remarks that they can only see the world through their beloved's eyes. The song ends with a plea to continue to feel the tremble of love caused by the beloved because even if the singer goes mad, they cannot live without them.


Overall, the song is a beautiful lament about being in love with someone who takes and hurts you repeatedly. The lyrics are deeply emotional and evocative in their language, using metaphors of deceit, journey, and burning to express the intensity of the emotions.


Line by Line Meaning

از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
My heart is filled with turmoil because of you, oh love.


یادگار از تو چه شبها، چه سحرها دارم
I have memories of you in every sleepless night and every dawn.


با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم
With you, the heart-thief, I have been on many journeys, although I am not aware of myself.


گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم
Although I am not aware of myself, I know many things.


تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
You have made me crazy, restless, and ashamed.


تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی
You have made me forget about tomorrow's thoughts.


آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی
Yes, it was you, oh love, who deceived me.


دل سودا زده ام را به حبیبم دادی
You gave my love-sickness heart to my beloved.


بوسه ها از لب یارم به رقیبم دادی
You gave kisses from the lips of my beloved to my rival.


داروی کشتن من یاد طبیبم دادی
You reminded my killer of the medicine, oh my doctor.


چون نکو می نگرم شمع تو، پروانه توئی
When I gaze kindly at your candle, I become your moth.


حرم و دیر توئی کعبه و بتخانه توئی
You are my sanctuary and temple, my Mecca and my idol-house.


راز شیرینی این عالم افسانه توئی
You are the sweet secret of this world.


لب دلدار توئی، طرّه جانان توئی
You are the lips of my beloved, the locks of my beloved.


ورنه اینقدر مَهم جور و جفا یاد نداشت
Otherwise, I wouldn't remember so much cruelty and harm.


هیچ شیرین سر خونریزی فرهاد نداشت
No sweet had the taste of Farhad's bleeding head.


حسن در بردن دل همره و همکار تو بود
Beauty was in carrying the heart with you, along with your colleague.


غمزه دمساز تو و عشوه مددکار تو بود
Your snicker and your assistant's temptation were helpful.


وصل و هجران سبب گرمی بازار تو بود
Meeting and parting caused the heat of your market.


راست گویم دل دیوانه گرفتار تو بود
I tell the truth that the heart of the madman was trapped by you.


گر تو ای عشق نه مشّاطه خوبان بودی
If you, oh love, were not the tavern of the good, the abandonment of that moon would have been an easy thing.


ترک آن ماه جفاپیشه چه آسان بودی
Abandoning that moon would have been easier, even as she was cruel.


گرچه از چشم بتی بیدل و دینم ای عشق
Although I am heartless and irreligious from the eye of the idol, oh love,


هرچه بینم همه از چشم تو بینم ای عشق
I see everything through your eyes, oh love.


گرچه ای عشق شکایت ز تو چندان دارم
Although I have so many complaints about you, oh love,


که به عمری نتوانم همه را بشمارم
I cannot count them all in my lifetime.


گرچه از نرگس او ساخته ای بیمارم
Although I am sick from her narcissus eyes.


گرچه زان زلف گره ها زده ای در کارم
Although I am trapped in the knots of her hair.


باز هم گرم از این آتش جانسوز توام
I am still warm from your heartbreaking fire.


سرخوش از آه و غم و درد شب و روز توام
I am delighted with your sighs, sorrow, and pain day and night.


باز اگر بوی مئی هست ز میخانه تست
If there is the scent of spring, it belongs to your tavern.


باز اگر آب حیاتی است به پیمانه تست
If there is the elixir of life, it is in your cup.


باز اگر راحت جانی بود افسانه تست
If there is comfort for life, it is your tale.


باز هم عقل کسی راست که دیوانه تست
Again, only a crazy person has the right mind.


شکوه بیجاست مرا کشتی و جانم دادی
My glory is useless as you killed me and my life.


آنچه از بخت طمع داشتم آنم دادی
Whatever I had hoped for, you gave it to me.


خواهم ای عشق که میخانه دلها باشم
Oh love, I wish to be the tavern of hearts.


بی خبر از حرم و دیر و کلیسا باشم
Unaware of the sanctuary, temple, and church.


گرچه زین بیشتر از دست تو رسوا باشم
Although I am more shamed by you than anything else.


بی تو یک لحظه نباشد که بدنیا باشم
Without you, I cannot exist even for a moment in this world.


بعد از این رحم مکن بر دل دیوانه من
After this, do not have mercy on my mad heart.


بفرست آنچه غمت هست به غمخانه من
Send your sorrow to my house of sorrow.


من ندیدم سخنی خوشتر از افسانه تو
I haven't heard anything more pleasant than your tale.


عاقلان بیهده خندند بدیوانه تو
The wise laugh at your mad tavern.


نقد جان گرچه بود قیمت پیمانه تو
Although the soul was worth more than the price of your cup.


آه از آندل که نشد مست ز میخانه تو
Oh sigh from those who did not get drunk at your tavern.


کاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق
I wish our hearts would always tremble with you, oh love.


آندلی کز تو نلرزد بچه ارزد ای عشق
That trembling for which children are worthless without you, oh love.




Contributed by Caroline E. Suggest a correction in the comments below.
To comment on or correct specific content, highlight it

Genre not found
Artist not found
Album not found
Song not found
Most interesting comments from YouTube:

@rastgoo8965

از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
یادگار از تو چه شبها، چه سحرها دارم

با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم
گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی

آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی
دل سودا زده ام را به حبیبم دادی

بوسه ها از لب یارم به رقیبم دادی
داروی کشتن من یاد طبیبم دادی

آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی
دل سودا زده ام را به حبیبم دادی

چون نکو می نگرم شمع تو، پروانه توئی
حرم و دیر توئی کعبه و بتخانه توئی

راز شیرینی این عالم افسانه توئی
لب دلدار توئی، طرّه جانان توئی


متن کامل شعر از عماد خراسانی:

از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
یادگار از تو چه شبها، چه سحرها دارم

با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم
گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی

آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی
دل سودا زده ام را به حبیبم دادی

بوسه ها از لب یارم به رقیبم دادی
داروی کشتن من یاد طبیبم دادی

ورنه اینقدر مَهم جور و جفا یاد نداشت
هیچ شیرین سر خونریزی فرهاد نداشت

حسن در بردن دل همره و همکار تو بود
غمزه دمساز تو و عشوه مددکار تو بود

وصل و هجران سبب گرمی بازار تو بود
راست گویم دل دیوانه گرفتار تو بود

گر تو ای عشق نه مشّاطه خوبان بودی
ترک آن ماه جفاپیشه چه آسان بودی

چون نکو می نگرم شمع تو، پروانه توئی
حرم و دیر توئی کعبه و بتخانه توئی

راز شیرینی این عالم افسانه توئی
لب دلدار توئی، طرّه جانان توئی

گرچه از چشم بتی بیدل و دینم ای عشق
هرچه بینم همه از چشم تو بینم ای عشق

گرچه ای عشق شکایت ز تو چندان دارم
که به عمری نتوانم همه را بشمارم

گرچه از نرگس او ساخته ای بیمارم
گرچه زان زلف گره ها زده ای در کارم

باز هم گرم از این آتش جانسوز توام
سرخوش از آه و غم و درد شب و روز توام

باز اگر بوی مئی هست ز میخانه تست
باز اگر آب حیاتی است به پیمانه تست

باز اگر راحت جانی بود افسانه تست
باز هم عقل کسی راست که دیوانه تست

شکوه بیجاست مرا کشتی و جانم دادی
آنچه از بخت طمع داشتم آنم دادی

خواهم ای عشق که میخانه دلها باشم
بی خبر از حرم و دیر و کلیسا باشم

گرچه زین بیشتر از دست تو رسوا باشم
بی تو یک لحظه نباشد که بدنیا باشم

بعد از این رحم مکن بر دل دیوانه من
بفرست آنچه غمت هست به غمخانه من

من ندیدم سخنی خوشتر از افسانه تو
عاقلان بیهده خندند بدیوانه تو

نقد جان گرچه بود قیمت پیمانه تو
آه از آندل که نشد مست ز میخانه تو

کاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق
آندلی کز تو نلرزد بچه ارزد ای عشق



@wharheit1

از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
یادگار از تو چه شبها چه سحر ها دارم

با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم
گر چه از خود خبری نیست خبرها دارم

تو مرا برلب آشفته و رسوا کرد


تو مرا غا فل از اندیشه فردا کردی

آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی
دل سودا زده ام را به حبیبم دادی

بوسه ها از لب یارم به رقیبم دادی
داروی کشتن من یه طبیبم دادی

آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی
چو نکو می نگرم شمه پروانه تویی

حرم و دیر تویی کعب و بت خانه تویی
راز شیرینی این عالم افسانه تویی

لب دلدار تویی تو به جانانه تویی



@mehrzad2731

hi از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم

یادگار از تو چه شب ها ، چه سحرها دارم

با تو ای راهزن دل ، چه سفرها دارم

گرچه از خود خبرم نسیت ، خبر ها دارم



تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی

تو مرا غافل از اندیشه ی فردا کردی



آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی

دل سودا زده ام را به حبیبم دادی

بوسه ها از لب یارم به رقیبم دادی

داروی کشتن من یاد طبیبم دادی



آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی

دل سودا زده ام را به حبیبم دادی .



All comments from YouTube:

@saharnow

Rought/partial translation Because of you oh Love, in this heart I have such sparks, With reminders of you, what nights and dawns I have, With you, oh bandit of the heart, With you, oh bandit of the heart, what journeys I have, Although there is nothing to be know of me, I know, You distracted, disturbed and disgraced me, You made me unaware of thought of tomorrow, Yes it was you oh Love who deceived me, You gave over my miserable heart to my beloved,

@tinadelaram

you gave kisses to my rival with my beloved's lips... you gave my healer the drugs to kill me... Yes! it was you who deceited me... When I look well, it is you all...you are the flame and the butterfly...you are the Mosque (Kaaba) and the effigy temple... you are the church and the Sufis’ temple...You are the secret of sweetness for this mystical myth world...you are the lips of the sweetheart and you are the curled hair of the beloved ...

@fd8038

Love the lyrics...amazingly beautiful!!!

@amanehmanafidizaji1757

Gerçekten olağanustu bir ses ve çok özgün stilide okuyorsunuz. Dinlemeye doyulmayan bir şarkı . Ağzına emeğine sağlık . sevgiler

@DanielFries

What a great song, those were nice times creating music with you here my brother. This one still touches me. I hope all is well in your world.

@GlobetrottingMusicologist

How utterly beautiful!

Just found it on an online radio station - thank you!

@Daniel2x3m

This is a Lovely peace of music. The most beautifull combination av pure persian instrument and genre with western instrument combined with Hamids smooth voice for not talking about the lovely lyrics. Watching this video feels like that the wind blows over ones soal. Siamaks shows once again his most powerfull artistic views in this work. I love this work. Thanks to you all guys.

@JohnSmith-ju4gh

Nikpay Agha.. khoob! Standing ovation to this man! Brilliant piece of work.

@amananoosh

I fell in love with this song the first day that I heard it. Thank you Hamed, thank you.

@Valicore

This song is awesome - I'm a beginning Farsi learner and so I was wondering if anyone could send me/tell me where I can find the transliterated lyrics (like Pinglish some call it I think). Wonderful job Mr. Nikpay!

More Comments

More Versions